الهه ی الهام
انجمن ادبی

دخترک از میان جمعیتی که گریه کنان شاهد اجرای تعزیه اند رد می شود

عروسک و قمقمه اش را محکم زیر بغل می گیرد

شمر با هیبتی خشن همان طور که دور

امام حسین (ع) می چرخد و نعره می زند

از گوشه ی چشم دخترک را می پاید..

او با قدم های کوچکش از روی سکوی تعزیه بالا می رود

از مقابل شمر می گذرد و در مقابل امام حسین (ع) می گذرد

و به لب های سفید شده اش زل میزند

قمقمه را که آب تویش قلپ قلپ صدا می دهد مقابل او می گیرد

شمشیر از دست شمر می افتد و رجز خوانی اش قطع می شود

دخترک گفت : بخور برای تو آوردم و بر می گردد

رو به روی شمر که حالا بر زمین زانو زده می ایستد

مردمک های دخترک زیر لایه براق اشک می لرزد

توی چشم های شمر نگاه می کند و با بغض می گوید : بابای بد!!!

آن شب شمر تعزیه هم برایت گریه می کرد...

چهار شنبه 5 آذر 1393برچسب:شمر,تعزیه,دخترک,قمقمه,الههی الهام, :: 17:6 :: نويسنده : حسن سلمانی

« غلط زیادی»

زبان نوشتاری ما گویی روز به روز مهجورتر می شود. به نظر می رسد اشتباهات رایج نوشتاری رو به افزونی است. یکی از دلایل آن به نظرم کاهش مطالعه ی کتاب و جایگزینی آن با منابع اینترنتی است که معمولا بدون نگاه ویراستاری و رفع ایرادهای ویرایشی منتشر می شوند. همچنین به دلیل فراگیرتر شدن نوشتن (در فضای مجازی) ایرادهای نگارشی نیز فراگیرتر شده اند.این اشتباهات را نه تنها در وبلاگ نویسنده های گمنام که حتی در سایتهای خبری و پایگاه های معتبر می توان یافت. امروز دریک سایت معروف یک مورد آن را دیدم که بهانه ی نوشتن این مطلب شد.
این سایت در دفتر شعر خود، شعری از استاد سخن، سعدی، منتشر کرده بود و نام شاعر را «شیخ عجل سعدی» نوشته بود در حالی که «شیخ اجل سعدی» درست است. اجل از خانواده ی جلیل و جلالت است به معنی بزرگوارتر در حالی که عجل به معنای «گل و لای سیاه و بدبو» است.
این اشتباه به صورتی فراگیرتر در کاربرد «ضرب الاجل» دیده می شود. ضرب الاجل به معنای مهلت، پایان مدت یا همان deadline است. این لغت در بسیاری از موارد به صورت اشتباه «ضرب العجل» نوشته می شود .حتی چند باردر زیر نویس شبکه خبر سیما خود شاهد بودم که ضرب الاجل را ضرب العجل نوشته بود .امیدوارم فارسی را پاس بداریم و مراقبت کنیم غلط های گفتاری و نوشتاریمان زیاد نشود.

گردآوری: 401

 

یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:یادداشت,401,الههی الهام,غلط زیادی, :: 8:5 :: نويسنده : حسن سلمانی

« بـــــــــــــــاران»


عجب ابهتی داری باران!

وقتی می آیی

همه چیز عوض می شود

شیشه ها از خوشحالی تب می کنند

آدم ها از خجالت خیس می شوند

سایه ها گوشه ای می نشینند

خورشید هم انگار خیال بازی به سرش می زند .

وتو مغرور تر از همیشه

فقط می آیی

زندگی می بخشی

ومیروی...!



محدثه عابدین پور

شنبه 27 مرداد 1392برچسب:شعر,باران,محدثه عابدین پور,الههی الهام,, :: 9:7 :: نويسنده : حسن سلمانی

« یلدا...»

      کرکره ی مه ی مغازه ها پایین بود. رفت و آمد در کوچه و خیابان تمام شده بود. مردم شهر، در خانه های گرم خود، در کنار خانواده، درازترین شب سال را طبق یک رسم باستانی جشن گرفته بودند.هندوانه که یک محصول تابستانی است، در این شب زمستانی گل سر سبد میهمانی ها و شب نشینی هاست.

      وانت لکنته ای که از صبح تا ساعت ده و نیم نصف شب توی تمام شهر دور زده و یک تُن هندوانه اش را توی این یخبندان آب کرده بود، حالا سه تا هندوانه بیشتر نداشت. دو تا از آن هندوانه های درشت و آبدار را برای خودش نگه داشته بود و یکی دیگر را هم هر طور شده بود باید می فروخت. چون فردا صبح، طلای امشب را به قیمت آهن قراضه هم نمی توانمست بفروشد.



ادامه مطلب ...
یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:یلدا,سال سی,حسن سلمانی,الههی الهام, :: 9:20 :: نويسنده : حسن سلمانی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 65 صفحه بعد

آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان الهه ی الهام و آدرس elaheelham.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان